آب برآسفالت قدم ميزند، خيس- شرشرناوداني جارويي را سيراب ميكند- مردها دود ميكنند و زنها سفيديشان را در سياهي پنهان- هنوزقدم زدن از كنار كپه اي برف، گونه را سرد ميكند و آجرها گرم- روز خوبي است براي مردن-
پستها
نمایش پستها از فوریه, ۲۰۰۵
.بعيد ميدانم آنچه نوشته ام شعر باشد .کاش از منظر بصری، شاعرانه ديدن باشند .اگر آنچه ميخوانم همان باشد که خوانده ميشود، پس انتزاع دارد .هر نوشته به دريای وب پرتاب ميشود و جزيره کوچک، منزل است .کسی که آنرا ميابد يا به نقشه گنجی دست يافته و يا به اراجيفی از ناکجاآباد