باد در گوشه اي از من ميوزد و برگهاي رنگارنگ پاييزي حسم را ميپراكند- فرو كه مينشينند، رفتگر آهسته به كوچه ديگري ميرود-
.بعيد ميدانم آنچه نوشته ام شعر باشد .کاش از منظر بصری، شاعرانه ديدن باشند .اگر آنچه ميخوانم همان باشد که خوانده ميشود، پس انتزاع دارد .هر نوشته به دريای وب پرتاب ميشود و جزيره کوچک، منزل است .کسی که آنرا ميابد يا به نقشه گنجی دست يافته و يا به اراجيفی از ناکجاآباد