هنوز التیام هست ، چون جراحت هست- هنوز آب پاکمان می کند ، چون خون می آلایدمان- و هنوز جيرجيرک می خواند ، چون امواج تلويزيون، ساحل بدنمان را نوازش نمیکند- دستم را می بوسم ، نمیدانم کيست که می نوازد اين موسیقی را ، آن لطیف عاری از خاکِ بدن- دستش را می بوسم-