برجلد سيگار سفيد و آبيم، نقش پرنده اي است- بر آن نوشته ‹سبك›- تمامش را كشيدم ونپريدم- سبك نشدم و پنجره هنوز باز است- در افق نوري زد- از پنجره بيرون پريدم- ابتدا بر سنگهاي كف حياط سقوط كردم- سپس به آسمان رفتم- سبك-
پستها
نمایش پستها از ژوئیه, ۲۰۰۵