برجلد سيگار سفيد و آبيم، نقش پرنده اي است-
بر آن نوشته ‹سبك›-
تمامش را كشيدم ونپريدم-
سبك نشدم و پنجره هنوز باز است-
در افق نوري زد-
از پنجره بيرون پريدم-
ابتدا بر سنگهاي كف حياط سقوط كردم-
سپس به آسمان رفتم-
سبك-
بر آن نوشته ‹سبك›-
تمامش را كشيدم ونپريدم-
سبك نشدم و پنجره هنوز باز است-
در افق نوري زد-
از پنجره بيرون پريدم-
ابتدا بر سنگهاي كف حياط سقوط كردم-
سپس به آسمان رفتم-
سبك-