دوستهای دو ساعته،زندگيهای دو ساعته-
همونی که کلی سعی کردم و سعی کرده اند که توش باشم-
که زود با غريبه هاش دوست بشم و غمهاشون غمم باشه و شاديهاشون-
يه کم هستی باهاشون و يه عمر يادت نميره-
فيلم که تموم ميشه حس می کنم پرت شده ام بيرون از دنيام-
گاهی هم يادت ميره برای تو اتفاق افتاده يا يه آدم توی فيلم-
فيلمها ما رو ول می کنند-
با حوصله ميان و اطمينانی نيست کی و چه جوری ميرن؟-
با اندوه يا ياس يا يه حس پيچيده تنهايی؟-
کسی خيانت می کند و وقتی گوش کردی و انس گرفتی و ريشه کردی
پرده می اندازد و ...-
پستها
نمایش پستها از آوریل, ۲۰۰۳
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
يکصد خروار خاک، نشسته بر قاب عکسی-
خاک کينه و فراموشی-
نگاهم تميزش می کند وخدعه شيطان کثيفش-
می دانم ومهم نيست-
5 قاب ديگرخالی است-
تميز و بی عنوان و بی جدال-
گوشه ای ساکت و نه شيطانی به شيطنت و نه چون منی در عذاب-
قاب عکسم مستور است-
رنجوراست-
مغموم است-
معصوم و گناهکار و کشته و نابود است-
مجهوليست اين تجربه-
ميگشاييش-
پوچ يا زرين-
قماريست-
به عشق نماند-
به تجارت بيشتر-
و چرک است کاغذی که به عرق تبادلش توان-
آخرين قطره است-
جوهر يا اشک-
ساعت خاموشيست و آفتاب تاريکيم خواهد برد همچون که تنهاييم-
عودت به تابوتی نرم و مرگی پذيرفتنی که خواب ناميش-
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
راه رفتن رو چيزهای خرد شده –
از دور يک شکل و يک رنگ و از نزديک منحصر به فرد-
زرد پايين و آبی بالا-
خورشيد بغلت می کنه و اگه بخوای تو هم-
يه تخت بزرگ و موسيقی خيس-
توتخت فرو ميری و ما هيها جلوت رژه ميرن-
همه چيز تغيير ميکنه، روشنا تيره ميشن و تيره ها روشن-
خيسها خشک و خشکها خيس-
دورترها نزديک و ...-
خاميها پخته و...-
تيزيها گرد و ...-