راه رفتن رو چيزهای خرد شده –
از دور يک شکل و يک رنگ و از نزديک منحصر به فرد-
زرد پايين و آبی بالا-
خورشيد بغلت می کنه و اگه بخوای تو هم-
يه تخت بزرگ و موسيقی خيس-
توتخت فرو ميری و ما هيها جلوت رژه ميرن-
همه چيز تغيير ميکنه، روشنا تيره ميشن و تيره ها روشن-
خيسها خشک و خشکها خيس-
دورترها نزديک و ...-
خاميها پخته و...-
تيزيها گرد و ...-
از دور يک شکل و يک رنگ و از نزديک منحصر به فرد-
زرد پايين و آبی بالا-
خورشيد بغلت می کنه و اگه بخوای تو هم-
يه تخت بزرگ و موسيقی خيس-
توتخت فرو ميری و ما هيها جلوت رژه ميرن-
همه چيز تغيير ميکنه، روشنا تيره ميشن و تيره ها روشن-
خيسها خشک و خشکها خيس-
دورترها نزديک و ...-
خاميها پخته و...-
تيزيها گرد و ...-