شبها سايه ها راه ميفتند و از پايين درختها به پنجره ها
تعدی می کنند-
گاهی به درون اتاقها ميايند و به خوابهايمان وارد ميشوند
و آنها را خوفناک می کنند-
گاهی فقط بر مبلی لم ميدهند و تا صبح چرت ميزنند-
گاهی که ميلرزند گربه ای را ميترسانند و ميخندند و باز
ميلرزند و ميترسانند-
صبح همچون کابوسی مرموز ميروند، در حالی که زمزمه
می کنند:"ما دوستان جدا نشدنيتان هستيم، سايه وجود سياهتان"

پست‌های معروف از این وبلاگ

کارما