پيرمرد پشت گوژ كه سر به طاعتش فروانداخته بود، خاك از زمين مي سترد و حلقش به جارو ميخراشيد-
تكه زميني پاك مي كرد، بي بها-
پس بهايش دانستم-
درنگ بايدم كه چون برآن گذر كنم؟-
پاي برچه مي نهم؟-
تكه زميني پاك مي كرد، بي بها-
پس بهايش دانستم-
درنگ بايدم كه چون برآن گذر كنم؟-
پاي برچه مي نهم؟-