همسر عزيزم-
به اميدِ يافتنت اينها را می نويسم-
حسم می گويد در خانه ای اما وقتی به اتاقی ميروم
گويی تو در اتاق ديگری هستی، اگر به آشپزخانه
بروم به ديدنت و آنجا نباشی تميزی ظروف می گويد
رفته ای، شايد به حمام-
اگر به حمام بيايم و آنجا نباشی از بخارهای روی کاشی
می فهمم که تازه اينجا را ترک کرده ای و شايد در اتاق
خواب باشی، اگر آهسته به اتاق خواب بيايم و آنجا هم
نيابمت، از عطر فضا خوب می دانم بوده ای و...-
به آشپزخانه ميروم باز-
و اين ساعتها مرا در خانه کوچکمان همچون ديوانگان
راه ميبرد-
در پايان هميشه فکر خواهم کرد برای خريد بيرون
رفته ای و من فراموش کرده ام چون هميشه-
از ترس اينکه مبادا چون به دنبالت بيرون بيايم تو به
درون بيايی اينها را می نويسم که بخوانی و بدانی
بدنبالت هستم-
آيا آنهمه نامه که به يافتنت در اتاق خواب و هال و
آشپزخانه و حمام و ... گذارده ام نديده ای؟-


همسر آشفته حالت
مهرداد

پست‌های معروف از این وبلاگ

کارما