گوله های سياه ذغال رو سقف کاهگلی چيده شده-
مادر بزرگ منقل گرد بزرگ رو آماده می کنه-
حوض و ماهيها و پا شويه،هندوانه و طالبی و گرمک-
کتاب گنده پدر بزرگ-
فرش،صندوق خونه،آجيل-
سفره،بخار برنج،خنده-
کارد،ميوه،شيرينی-
بدو بدو و عرق،شادی و بی خبری-
خستگی و دهن دره-
شام که خوشمزه است و تقريباً تو خواب می خوريش-
کرسی و لحاف و گرما-
مواظب باش سرت نره زيره کرسی-
دماغت يخ ميکنه اما تو خواب هم يادته که بايد سرد باشه-
گاهی شرمندگی و صبح تشکها روی بند رخت-
خواب تابستون تو زير زمين-
پشه بند،ستاره،سوسک-
آيا برای بچه هامون هم بايد باشند؟-
آيا پای صحبت ما می شينند؟-
آيا قصه های نارنج و ترنج مادر بزرگ رو می شنوند؟-

زير و رو کردن رختخوابهای دور کرسی ، نشستن رو مجمعه و خواستن اينکه بچرخوننت ، تاب بستن به درخت کاج و زندانی کردن زنبورهای بيچاره تو بطری ! می شنوند؟ فکر نکنم ...
[بارانه]

پست‌های معروف از این وبلاگ

کارما