نمی خواستم خودمو بکشم-
فقط می خواستم حسشو بچشم-
يه چهار پايه گذاشتم و طناب رو حلقه کردم
دور گردنم-
هوا سرد بود و من زيپ جليقه مو سفت کردم-
تعادلم بهم خورد و آويزان شدم-
جسدم رو که پيدا کردند باور نمی کردند-
الان 35 سال است که من هر روز واقعه رو
تعريف می کنم-
اما انگار کسی نمی خواد قبول کنه که به يه دليل
ساده مرده ام-
گير کردن زيپ-
پستها
نمایش پستها از نوامبر, ۲۰۰۳
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
مردِ خشن به حوا دستور داد برايش سيب بياورد-
حوا وقتی آدم خواب بود از درخت رفت بالا-
بيچاره نيوتون طبق معمول بد جايی نشسته بود-
سيب محکم بر سرش خورد-
مردِ خشن يک قطره اشک ريخت و در
دلش گفت "پسرم..." و کمان را فشرد-
تير محکم به وسط سيب خورد-
نيوتون يک نفس عميق کشيد-
مردِ خشن پسرش را بغل کرد-
حوا مقابل نيوتون که آدم خشنی بود شرمنده شد-
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
خسته بودم-
بر تخت دراز کشيدم و غلتی در آفتاب پنجره زدم-
به بدنم کش و قوسی دادم و خميازه ای کشيدم-
صدای عجيبی داشت خميازه-
چيزی مثل ياکارقيچ...-
از اين صدا خندم گرفت-
اما وقتی کنار تخت يک آدم کوتاه قد و کچل ديدم
نزديک بود سکته کنم-
اون يک غول بود-
غول گفت: شما منو صدا کرديد در خدمتم-
اين داستان واقعی است و هر وقت خميازه کشيديد منتظر
يک غول باشيد-
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
ای بدن عزيز-
از 30 سال همراهيت متشکرم-
اما دوستانه بگم زياد ميخوابی-
يک سوم همه عمرم-
و زياد می خوری-
اينقدر که دائم بايد کار کنم و بپزم که سير شوی-
فکر می کنی برای خودم چقدر وقت خواهم داشت؟-
جز دقايقی؟-
اين عادلانه نيست-
تو را خواهم کشت-
بر مزارت پای خواهم کوبيد-
و بر نگاه گريان و احمقانه اطرافيان به پيکرت لذتها
خواهم برد-
آنگاه بی نياز به معطل کردنهايت ميروم-
دورتر-
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
من احمقم-
اينجا زندانی در توالت منزل خودم-
کف به صورتم است و لخت ايستاده ام-
بيرون کسی نيست که کمکم کند-
ناخنهايم از عهده اين پيچها بر نمی آيند-
و تنها ابزارم يک جارو است-
کاش همه عادت نکرده بودند به غيبتهای چند هفته ای من-
در فيلمها پليسها درها رو با لگد باز می کنند اما اين در به
داخل باز ميشود-
نمی توانم خارج شوم-
از همه بدتر فکر گربه ای است که چندی پيش زير گرفتم و
از فکرم خارج نمی شود-
خسته ام-
بر زمين نشستم و همانجا مُردم-
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
ترکيدن جمجمه کودکان، زير لاستيک
ماشين مردمان عجول-
ضيافت موشها بر لب جوی و بی اعتناييشان
به شهر بالا-
کيسه های اهدايی سياه غذا به گربه های پشمی-
زيبايی هزاران قبرِ مار، عمود بر مسير
ماشينها و موازی با تخريبشان-
دلخوشی گذشته بيست ساله به آينده
هرگز نيامده-
خوابيدن همسايه بر سرمای سکه و گرمای
سبزِ اسکناسِ لحاف -
اتحاد زنان بر سر تلی از غيبت سبزی-
بلندی شرمندگی درويشی، پنهان در
سفيدی عمامه-
چرک برق طلای دندان ميوه فروش-
افزونی تشنگی مردم با شعارِ مرگ و
کوکا-
بردن غبار بنفشِ شهر، به وزش باد و
ترسِ نديدن شهری از پسش-
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
همه آمده بودند-
کمی هيجان زده بودند-
نور شديدی صحنه را روشن می کرد-
حضار بی تاب بودند-
فقط يک سه پايه خالی آنجا بود-
انگار فقط يک نوازنده برنامه داشت-
باد همه نتها رو برده بود-
بلندگو اسم عجيبی اعلام کرد-
مثل اسمهای آلمانی-
بالاخره آمد-
همهمه ای بلند شد-
او خونسرد بود-
سازش را بر سه پايه گذاشت-
موسيقی عجيبی بود-
رگبار-
تشويقی نبود-