ترکيدن جمجمه کودکان، زير لاستيک
ماشين مردمان عجول-
ضيافت موشها بر لب جوی و بی اعتناييشان
به شهر بالا-
کيسه های اهدايی سياه غذا به گربه های پشمی-
زيبايی هزاران قبرِ مار، عمود بر مسير
ماشينها و موازی با تخريبشان-
دلخوشی گذشته بيست ساله به آينده
هرگز نيامده-
خوابيدن همسايه بر سرمای سکه و گرمای
سبزِ اسکناسِ لحاف -
اتحاد زنان بر سر تلی از غيبت سبزی-
بلندی شرمندگی درويشی، پنهان در
سفيدی عمامه-
چرک برق طلای دندان ميوه فروش-
افزونی تشنگی مردم با شعارِ مرگ و
کوکا-
بردن غبار بنفشِ شهر، به وزش باد و
ترسِ نديدن شهری از پسش-

پست‌های معروف از این وبلاگ

کارما