من احمقم-
اينجا زندانی در توالت منزل خودم-
کف به صورتم است و لخت ايستاده ام-
بيرون کسی نيست که کمکم کند-
ناخنهايم از عهده اين پيچها بر نمی آيند-
و تنها ابزارم يک جارو است-
کاش همه عادت نکرده بودند به غيبتهای چند هفته ای من-
در فيلمها پليسها درها رو با لگد باز می کنند اما اين در به
داخل باز ميشود-
نمی توانم خارج شوم-
از همه بدتر فکر گربه ای است که چندی پيش زير گرفتم و
از فکرم خارج نمی شود-
خسته ام-
بر زمين نشستم و همانجا مُردم-

پست‌های معروف از این وبلاگ

کارما