کابوسم، نگهبانی چاق است که بيرون ميله ها ايستاده
است و زير تنها درخت محبوبم با انگشتان سياهش
دندانهای زشتش را تميز می کند وکنار پايش، قرمزیِ
جسد سيبی است-
سيب-
لبخندِ صبحم- خورشيدم- ماهم- ستاره ام- سياره ام-
دکمه قرمز آزاديم- عطر طراوت سلولم- لطيف گرمم-
قرمز گِردم- براق صافم-
چه روزها که بر سطحش راه ميرفتم و آتشفشان انتهايش
را نظاره می کردم-
گل سرخی رويش نبود-
تمامش سرخ بود-
مريخم-
الان همه جا سيب نيست-
سياه و سفيد-
ديگر چه ببينم؟-
سوسکهای حيله گر را؟-
چکه نم سيمان کهنه را؟-
چرک مانده بر ملافه سفيد را؟-
يا بوی تند ماده ضدعفونی کننده لباس زيرم را؟-
کف زرد روی کاسه غذايم را؟
يا ...-
بند کفش هم ندارم-
تيغ-يکی تيغ بده-

پست‌های معروف از این وبلاگ

کارما