تا قزوين چند ساعت رانندگی-
نمی تونستم تمرکز کنم به جاده-
همش شيطنت مناظر منو می برد-
کسی رانندگی می کرد-من نبودم-
گاهی به موقع می رسيدم که نخورم به پشت کاميون-
مه بود-
دشتها همه سفيد-سرد-برف-
برجهای بلند يه قلعه از ميان مه ميان بيرون-
قلعه ای که سيمان درست می کنه-
تيرهای چراغهای اتوبان چقدر زرد است؟-
نمی شه نگاه نکرد-
اين موسيقی چقدر به گارد ريلها مياد و ...عجب باز همه چی سر جاشه-
کاميون قرمز با تيرها-
خطها با آسمان-
موسيقی با اين-
و ماشين می رفت-
من ناظر-
اتوبان آمد-
قلعه با برجها از کنار رد شدند-
شيشه بخار کرده و چشمان بسته-
آيا بايد چيزی ديد؟-

پست‌های معروف از این وبلاگ

کارما