پلکها بسته اند،خلسه ای تا خواب-
و شروع ميشود-
نوک گرد و صاف و خيس خودکار-
و خراش کاغذ-
ريزشی،چرخشی،شيطنتی،هيجانی-
نيازبه نوشتن-
کسی آمده است با نا گفته ها،راز ها-
خواهشی و صدايی-
عجله ای نيست تا چراغ روشن کنی-
نجوا ميکند،گوشَت گرم ميشود واز يک جايی می نويسی-
سياه ميشود يا سفيد می ماند-
ابتدا ندارد و تمام نميشود-
انگار هيچ روحی را نيز-
آرام می رود چونان که آمد-
تو مانده ای با نامه ای بی مقصد و شروع و پايان و منظور-
و وظيفه ای که بيابی-
می نويسی و نشان ميدهی و پرت ميکنی و صبر-
جوابی نيست--
خواب می آيد و خلسه ای و ....و روحی ديگر و ...-