آينه قانون ميذاره-
آينه تو روت ميخنده-
بدترين چيز اينه که نميدونم وقتی پشتم رو به آينه ميکنم چطوری منو نشون ميده؟-
آينه ها هميشه ميشکنند چون يا روراستند يا دروغگو و در هر حال...-
آينه،پنجره ای که از توش يه غريبه نيگات ميکنه-
غريبه توی آينه همه کارهامو تقليد کرد بجز خوابيدن-تا بيدار شدم اون مدتها بود که
نشسته بود-
شيشه ها مثل آينه ها همه رو نشون ميدن ولی خودمونو نه-
شيشه ها به آينه ها حسودی ميکنند،ميگن مردم به يه تيکه کوچيک ازآينه
چقدرنگاه ميکنند-
شيشه روراستِ و آينه رُک-
حيوونيها، نه آينه ها رو ميبينيم نه شيشه ها رو-